پدیده سرپرستی عمری طولانی درازی طول سالیان خلقت دارد گروهها جماعات آدمی دسته کوچک بزرگ کوهها ، دشتها ، جنگلها حواشی رودخانه دائماً معرض آسیب هجوم کنترل شده طبیعت اطراف قرار داشت سیل ، زلزله ، حملات وحوش تهاجم گروههای متجاوز پیوسته بشر تهدید میکرد حاصل آن شکستن ستون خانه بود ایجاد سرپرستی ، سالیانی آن اگرچه راستای رشد تمدن انسان ، اجتماعات ضایعات طبیعی کاهش پیداکرده ابزار عوامل نابود کننده دست کنترل زور مداران قرار گرفته دامنه آن وسعت یافته طوری جبران آن نسلها میسر نگردید.آسیبهای ناشی جنگلهای قوم قبیله محدوده خرابیها سیل زلزله گذشت ویرانیهای مغول بربر ، نابودی مردان کنیزی غلامی زنان کودکان دنبال آورد.پس مرگ قرون وسطی زایش نسل رنسانس شکل ضایعات انسانی دگرگون شد چرا صاحبان قدرت باید ابزاری مهار انسان آزاده مییافتند.جنگلهای اول دوم ضربه مهلکی پیکره جامعه بشری بود ویرانی سرگردانی سرپرستی فراوانی پی داشت اگر امروز دامنه وسعت جنگها جهان کاسته است لیکن شیفتگان تشنگان قدرت اشاعه انحراف کجروی هایی پرداختند جنگ پایانی آغاز گشت ما اشاعه اعتیاد فحشاء یک کلام ، نابودی ارزشهای اخلاقی صدا درآمدن مرگ جهان- مهلک ترین ضربه ارکان مقدس خانواده وارد شد موجب متلاشی شدن پایه استوار خانواده نتیجه سرپرستی نتیجه سرپرستی پناهی گردید.و این قصه همچنان استمرار مییابد انسان سرگشته هر روز جستجوی ایده آلها دست دامان هیپیسم ، بیتلیسم ، پانکیم و... میزند اینها همه فریاد نسلی است اساس بنیان خانواده حریم امنی خواسته نیازهای فطری خویش نمی یابد.