لینک پایین توضیحات
فرمت word قابل ویرایش پرینت
تعداد صفحات: 15
هجرت نقش آن پیدایش تداوم تمدن ها
نگارنده: دلیر عباسی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نیمه اول ماه ربیع الاول 1428هـجری قمری، مصادف است نیمه اول اولین ماه ازسال 1386 هجری شمسی دربردارنده دو رخداد مهم تاریخی؛ یعنی ولادت سعادت پیامبر اکرم(ص) وهجرت آن بزرگوارهمراه اصحاب گرانقدرش مکه مدینه میباشد.
در رابطه ولادت پیامبر اکرم (ص) شاهد برگزاری برنامه متفاوت سوی مسلمانان اقصی نقاط جهان، مراسمات گرفتــه سرودن اشعار مولود نامه خوانی شیرینی خوردن اطعام دیگران وچه بسا این امر افراط نموده دچار بدعت گشــــته روز ولادت ایشان راجشن میلاد نام نهاده اند؛ حالی نیک میدانیم اعیاد دینی دو بیشتر نیستند: عید قربان عید فطر.
البته ناگفته پیداست نمی توان هرگونه مراسم بزرگداشتی عید تلقی نمود؛ لذا اگر کسی جمعی مناسبتی دو عید فوق الذکر، نیت یادآوری تاریخ پند موعظه گرفتن آن، مراسمی – ونه عیدی – پا مینما یند، نباید بدعت نو آوری دین متهَم گردند؛ تهمت ناروا دیگران زدن دست کمی ارتکاب برخی گناهان ندارد.
اما داعیان، خطیبان، سخنوران، شاعران وهنرمندان آنگونه باید نسبت دوم یعنی«هجرت» توجه آنچنانی مبذول نداشته اند؛ این حالی است اهمیت هجرت کمتر ولادت، معراج سایر رخدادهای تاریخی نیست.همین مرا واداشت قلم نا رسای خویش برداشته این رابطه مطالبی تقدیم خوانندگان بزرگوار نمایم؛ باشد اهل قلم این وادی بیشتر قلم زنند وبه تکمیل نقد این همت ورزند.
این درپی آن است سوألاتی این قبیل جواب دهد که: هجرت تشکیل تمدن نقشی داشته است؟ اهمیت هجرت چیست؟ چرا پیامبر دستور هجرت صادر نمود؟ نتایج هجرت بود؟ وچرا هجرت پیامبر مکه مدینه مبدأ تاریخ اسلام واقع گردید؟
تمدن همگی پی مهاجرت وجود آمده اند:
ما طول تاریخ27 تمدن شناخته شده داریم جمله: تمدن آمریکای جدید، تمدن اروپای جدید،، یونان، روم، چین، هند، بین النهرین، سومر، آکاد،بابل وامثال این همگی درپی مهاجرت قومی سرزمینی سرزمین دیگری وجود آمده اند،یعنی قوم مهاجر سرزمین جدید تمدن میساخت متمدن میشد. مثلاً تمدن "بین النهرین" پی کوچ مهاجران «آرامی»به قولی عربستان قولی دیگر نقاط شمالی عراق فعلی وجود آمد؛مهاجران آنجا تمدن عظیم آشوری وآکادی بابلی همه بزرگتر تمدن سومری تأسیس نمودند مثلاً آریا یی نواحی شرقی همراه برخی قبایل دیگر قسمت غربی دریای خزر هند کوچ کردند تمدن بزرگ "هند"؛ یعنی فرهنگ،ادبیات؛ هنر مذهب هند وجود آوردند.گروهی دیگر این قبایل خراسان آمده تمدن" پارس" بنا نهادند گروهی دیگر فارس آمدند "هخامنشیان" و" ساسانیان" ساختند، گروهی دیگر نواحی آذربایجان وغرب ایران آمدند وتمدن عظیم "مانَاها" "مادها" رابنا نهادند گروهی دیگر یونان کوچ کردندوتمدن" یونان" تأسیس نمودندو عده دیگر غرب رفتند وتمدن" روم" ساختند همه تمدن فوق الذکر آریائی بعد کوچ خویش بنا نهاده اند. آخرین تمدن تمدن آمریکای جدید است وسیله مهاجران اروپایی شکل گرفت.
حال سوأل برسر این است آیا مهاجران شایستگی بنای تمدن داشته اند اینکه سرزمین هایی مهاجران بدانها روی آورده اند، مستعد رشد بودند وزمینه تأسیس تمدن داشته اند؟
دکتر علی شریعتی جواب این سوأل میگوید: هیچکدام ! آریائی بیش ده بیست هزار سال نواحی خزربه صورت وحشی زندگی میکردند حالی کوچکترین اثری تمدن میانشان نبود؛ خود تمدن نبودند واز آن طرف ایرانی هندی رشد تمدن مساعد نبودند؛ قبل ورود آریائی دهها هزار سال ایران وهند میزیستند تمدنی نساختند. مثلاً تمدن جدید آمریکا آخرین تمدن بشری است، واسطه عده مهاجران اروپایی قول شریعتی وحشی ترین جنایتکارترین آدمها بودند، شکل گرفت؛ کسانی مسیونرها مزدوران اروپایی آفریقا آدم شکار میکردند واگر کوچ نمی کردند آلمان ایتالیا میماندند باید زندان هامی پوسیدند ویا دار کشیده میشدند آن طرف سرخ پوستان آمریکاهم قرن آنجا ساکن بودند تمدنی نساختند نه سرزمین آمریکا تمدن خیز بود نه مهاجران اروپا متمدن بودند.
حال این سوأل پیش میآید چیزی تمدن است؟
جواب این است نفس مهاجرت تمدن آفرین است؛ هجرت ازسرزمین ابتدایی، هجرت چارچوب قالب بسته وسنت منجمد فکری، هجرت نظام تربیتی غلط، عادات رسوم روزمره زندگی، سرزمین ووطن محبوب، دل مشغولی مشاغل روزمره، هجرت هر آنچه لذت بخش است، خویشاوندان روابط انسانی گذشته و...
بله ! ترک سرزمینی قرن محل سکونت خود آباء اجدادمان بوده عشق وایمان وتقدس وهمه لذت آدمی آنجا بوده، ورفتن سرزمینی ناشناخته هیچ پیوندی آن سرزمین وجود نداشته، گرچه امری ساده نیست؛ اما عین حال بسیار تأثیر گذار وتمدن است. کوچ کردن همه این تعلقات هجرت میگویند وکسی دست هجرت میزند مهاجر ودر اساس متمدن گفته میشود؛ چرا شایستگی تمدن پیدا میکند، قالب قیدها شکسته، تغییر خود آغاز نموده منشاء تغییر تحول بنیان اجتماعی گشته است « ان الله لا یغیر ما بقوم یغیروا ما بانفسهم».
پس آنگونه فاشیست ونژادپرستان ادعا میکنند، نژادها ذاتاً تمدن نبوده اند برتری ذاتی میان انسان وجود ندارد خدا همه یک فطرت سرشته است این آدمیان هستند بعد خلقت استفاده اختیار خویش ظرفیت وجودی خویش ارتقاء میدهند. "تاین "یکی فلاسفه بزرگ تاریخ معاصر میگویند بعد ابن خلدون، مورخ بزرگ وفیلسوفی عظمت او نیامده، میگوید: « مردانی تاریخ بشریَت ساخته اند همگی استثناء دارای یک وجه مشترکند؛ اینان زندگیشان دودو ره متضاد تقسیم میشود 1ـ دوره انعزال دورشدن جامعه 2ـ دوره بازگشت جامعه. اینان دوره ی