لینک پایین توضیحات
فرمت word قابل ویرایش پرینت
تعداد صفحات: 10
قدیم ترین آثار زبان ایران
مورخان اسلامی نوشتهاند نخستین کسی زبان پارسی سخن گفت «کیومرث» بود معلوم است این سخن افسانهای بیش نیست. اما آنچه امروز روی آثار صحیح تاریخی دست آمده است قدیمترین کلامی زبان ایرانی دست ما میباشد همان سخنان اشو زرتشت سپیتمان است سرودهای دینی «گاثه» مندرج است بعد آن قسمتهای قدیم اوستا غالب آنها نیز نظم است نه نثر؛ گاثه زبانی است آریاییهای هند نزدیک بدان زبان کتابهای دینی ادبی قدیم خود تألیف نظم نمودهاند، نام کتاب زردشت چنان گذشت «اوپستاک» بود گاهی آن کتاب عبارت «دَین» تعبیر میشده است. مخصوصا کتاب پهلوی «بندهش» جای اوستا همه جا «دین» آمده است خط اوستایی بدین مناسبت «دَینْ دِپیوَریه» گویند، یعنی خط دین «دینکرت» سایر کتابها هرجا گوید «زردشت دین آورد» مرادش اوستا است.
دیگر کتیبههایی است هخامنشیان باقی مانده است مهمترین آنها کتیبهی بهستان (= بیستون) میباشد ما اینک اشاراتی مجموع کتیبههای سنگی سفالی مینماییم :
1- شهر پازارگاد یا پاسارکاد عبارتی بوده است خط میخی «من، کورش، پادشاه هخامنشیام» نیز مجسمهای زیر خاک 1307 اهتمام پروفسور هرتسفلد بیرون آمده آن این سطور نبشته است: «من، کورش، شاه بزرگم»
2- کتیبهی بیستون
این نوشته تخته سنگی بزرگ درهی کوچکی کوه معروف بیستون (بغستان) طرف «داریوش» کنده شده است، زیر نبشتهها صورت داریوش است پای خود زبر مردی زمین پشت درافتاده است نهاده کمان دست دارد پیشروی او نه نفر طاغیان بریسمان بسته جامههای گوناگون دیده میشوند بالای صفه پیکر «فَرَوَهَرْ» نمودار است پشت سر داریوش دو تن بزرگان ایستادهاند. داریوش این جا دو کتیبه دارد: یکی کتیبهی بزرگ خط میخی زبان فارسی قدیم، عیلامی بابلی دو هزار کلمه؛ دیگر کتیبهای کوچک زبان فارسی عیلامی صد پنجاه کلمه. خلاصهی این نوشتهها شرح فتوحات داریوش فرو نشاندن فتنهی بردیای دورغین «گئوتامای مغ» داستان نه تن طاغیان میباشد. این کتیبه مهمترین ِکتیبههای هخامنشی است روی این نوشتهها قسمت بزرگی تاریخ هخامنشی روشن میگردد.
3- کتیبهی تخت جمشید
در وادی مرودشت رود «کور» میانش جاری است، دامنهی کوه رحمت، پشت مشرق روی مغرب کمر کوه چند کاخ عمارت بزرگ بوده است، شهری - اغلب احتمالات «پارس» نام داشته پیش شهر «سْتَخْرْ» بعد شهر «پارسَ کْرتَ» پایتخت «فارس» بوده است یونانیان آن «پرس پولیس» خواندهاند - پیرامون این عمارات وجود داشته است.
این عمارات طبق کتیبههایی داریوش خشایارشا باقیمانده است هرکدام نامی خاص داشته، آن پیشاپیش پله دروازهی ورود مغرب قرار دارد. بارگاه شاهنشاهی طبق کتیبهی درب بزرگ صفت «وَسْ دَهْیو» یعنی «همه کشور» یا «همه کشورها» خوانده میشده است جایگاه